روانشناس بالینی گفت: عوامل ژنتیکی و فیزیولوژیکی از قویترین و باثباتترین عوامل در بروز اختلال دوقطبی در فرد هستند و روانشناسان معمولا سابقه این اختلال را در خویشاوندان نزدیک یا دور فرد می بینند که باید هرچه زودتر درمان شود.
به گزارش گیلان سلامت، در خلاصه روانپزشکی «کاپلان و سادوک» که مرجع بسیاری از روانشناسان و روانپزشکان است، در بحث طبقه بندی اختلالات روانی، اختلالات دو قطبی در دسته اختلالات خلقی قرار می گیرد که می تواند شامل اختلالات افسردگی یا دوقطبی باشد. اختلالی که طبق گفته کارشناسان در بیشتر موارد وراثتی است و عوامل محیطی از جمله مرگ یک عزیز، از دست دادن کار یا شکست تحصیلی و... می تواند زمینه ساز آشکار شدن این اختلال در فرد شود.
فرنگیس شریفی باستان روانشناس بالینی در جزئیات این اختلال، علائم و راه های درمان آن گفت و گو کرده مشروح آن در پی می آید:
اختلال دوقطبی چیست و چطور پدیدار می شود؟
در بحث اختلال دوقطبی نوع اِی (۱) و نوع بی (۲) داریم که هر کدام علائم خاص خود را دارند. برای مثال در نوع ای، فرد باید چندین علامت داشته باشد. یک دوره مانیا (سرخوشی)، مختلط و گاهی هم دوره های افسردگی در سیر بالینی خود داشته باشد. یعنی فرد در این حالت یک مدت مانیا یا افسردگی اساسی دارد.
برای مثال اختلال افسردگی با چه علائمی همراه است؟
اختلال افسردگی یک نوع اختلال خلقی است که در این حالت فرد یکسری علائم را در بعد فیزیولوژیک، رفتاری، هیجانی، شناختی و ... به مدت دو هفته از خود نشان می دهد. برای مثال کاهش اشتها و وزن، کاهش خواب یا تغییرات در خواب، کم اشتهایی یا پراشتهایی، فقدان انرژی، مشکلات تمرکز، دقت، توجه، داشتن افکار منفی، سرزنش خود و دیگران، احساس گناه، حس خشم، غم، ناراحتی و... یعنی فرد در این حالت باید به مدت دو هفته چندین علامت در ابعاد مختلف را از خود نشان بدهد.
مانیا با چه افکار و احساساتی در فرد نمایان می شود؟
اما مانیا یا همان سرخوشی و شیدایی دوره مشخصی از خلق خیلی غیرطبیعی و غیرعادی در فرد است. در این حالت خلق فرد به شدت بالا می رود، به شکل ناهنجاری گشاده رو می شود، می گوید و می خندد، به شدت تحریک پذیر و حتی آماده تنش و درگیری است، انرژی اش بالا می رود، خلاقیتش گل می کند و... این حالت ها را هر روز می توان در فرد دید. حتی ممکن است در این شرایط فرد بستری شود.
یعنی تحریک پذیری و خلق بالا از نشانه های اصلی مانیا است؟
فرد به مدت یک هفته و هر روز خلق بالا و تحریک پذیری دارد. عزت نفس و اعتماد به نفس و حس بزرگمنشی در فرد بالا می رود، کاهش خواب دارد (یعنی فرد نیاز به خواب دارد اما نمی خوابد). افزایش فعالیت ها، انرژی مضاعف و بی قراری دارد که این حالت باعث می شود فرد در عملکرد خود دچار اختلال شود یا افکار عجیب در سر می پروراند. برای مثال موردی داشتیم که فرد ۵۴ ساله ای وسایل خانه اش را فروخته بود که ادامه تحصیل بدهد و پس از آن ازدواج کند. یا در این حالت فرد خیلی پرحرف می شود و پرت و پلا می گوید. حواس پرتی دارد. میل جنسی اش بالا می رود و حتی می تواند در این حالت مورد آسیب جنسی قرار بگیرد و فرد یا افرادی از این حالت فرد بیمار سوء استفاده کنند. ممکن است علائم سایکوتیک (روان پریشی) هم داشته باشد.
علائم سایکوتیک مثل توهمات بینایی و شنوایی؟
مثل توهماتی که در اختلالات ادراکی فرد شکل می گیرد. برای مثال فرد دچار توهمات شنوایی یا بینایی می شود. مثلا می گوید صداهایی را می شنوند یا یکی با من صحبت می کند یا حتی فرد کسی را یا سایه فردی را می بیند. حتی گاهی فرد در حالت مانیا دچار توهمات عامرانه نیز می شود. مثل اینکه صدایی که می شنود از او می خواهد به خودش آسیب بزند یا وسایل خانه را بشکند یا به دیگران صدمه بزند و... این افراد گاهی نیز دچار هذیان گزند آسیب که با اختلال در تفکر همراه است، می شوند.
مثلا فرد ادعا می کند که فرستاده خداوند است و می خواهد همه را به راه راست هدایت کند. ما بیماری داشتیم که در مدت بستری در تلاش بود بیماران بخش را به راه راست هدایت کند. در این شرایط فرد اعتماد و عزت نفس به شدت بالایی پیدا کرده و احساس بزرگمنشی می کند. اما در حالت هذیان گزند آسیب، فرد تصور می کند عده ای در تلاش برای صدمه زدن به او هستند.
مثلا موردی داشتیم که مدعی بود بازیگر مشهور سینما است و همه می خواهند با او ارتباط بگیرند و تصور می کرد عده ای دنبالش هستند و قصد دارند به وی صدمه بزنند. در بیشتر مواقع هذیان بزرگمنشی و گزند آسیب در فاز مانیا و در اختلال دوقطبی با هم دیده می شوند. یکی دیگر از توهمات، هذیات هویت است. برای مثال بیمار جوانی داشتیم که می گفت مقیم آلمان است، ازدواج کرده، دو پسر دارد و برای ماموریت به ایران آمده. وقتی پیشینه وی را بررسی کردیم اصلا ازدواج نکرده بود و فرد دچار اختلال هویت بود. مورد دیگر هذیان پارانوئید است. در این حالت فرد کاملا به همه چیز و همه کس بدبین است. مثلا فکر می کند در غذایش دارو ریخته اند یا قصد کشتن وی را دارند.
یعنی اختلال دوقطبی نوع اِی با دوره ای از حالت های مانیا یا افسردگی یا مختلط همراه است؟
بله همین طور است. در اختلال دو قطبی نوع اِی، فرد ممکن است ریسک پذیری بالایی نیز داشته باشد. برای مثال مبلغ هنگفتی را ببخشد یا کلی بدهی به بار بیاورد یا با توجه به اینکه نیازی ندارد از یک جنس تعداد بالایی خریداری کند. پس همه این حالت ها به اضافه گشاده رویی، تحریک پذیری و خلق به شدت بالا همراه است. حال ممکن است این اختلال با دوره ای از مانیا یا افسردگی یا حالاتی از هر دو «مختلط» نمایان شود. در حالت مختلط فرد هم علائم مانیا را دارد و هم افسردگی اساسی. این دوره و این حالت های عجیب و غیرعادی به طور کامل یک هفته وهر روز در فرد نمایان است.
در اختلال دوقطبی نوع ۲ یا بی شاهد چه رفتارهایی از فرد بیمار باید باشیم؟
این حالت شبیه اختلال دو قطبی نوع ای هست با این تفاوت که علائم به اندازه نوع اِی شدید نیست. برای مثال در این حالت ویژگی های روان پریشانه و سایکوتیک مثل هذیان و توهم را در فرد نمی بینیم. در واقع علائم به حدی شدید نیست که عملکرد فرد را دچار اختلال کند و بیشتر دوره های افسردی اساسی دارد. یعنی فرد به مدت دو هفته باید حداقل چند علامت افسردگی به اضافه هیپومانیا را داشته باشد. برای مثال در اختلال دوقطبی نوع بی فرد علامت های خلق بالا، تحریک پذیری، افزایش انرژی و فعالیت، بزرگمنشی، افزایش میل جنسی، کاهش خواب، ولخرجی، حواس پرتی و... را حداقل به مدت ۴ روز مداوم نه یک هفته مثل اختلال دو قطبی نوع اِی، اما با شدت کمتری از خود نشان دهد.
این اختلال از چه عواملی ناشی و در اصطلاح فردی به یکباره دچار اختلال دوقطبی می شود؟
شیوع اختلال دو قطبی نوع اِی در ایالت متحده و در سطح جوامع بین المللی ۶ درصد و ۳ درصد نیز برای اختلال دوقطبی نوع بی اعلام شده که درصد قابل توجهی را به خود اختصاص داده است. اما باید گفت در اختلال دوقطبی ریشه های ژنتیکی و فیزیولوژیکی از قوی ترین و باثبات ترین عوامل بروز این بیماری است. چرکه معمولا در خویشاوندان نزدیک یا دور فرد ریشه این اختلال وجود دارد.
عوامل دیگر مثل عوامل محیطی و زیستی در شکل گیری این بیماری چقدر دخیل هستند؟
از عوامل دیگر مثل عوامل زیستی می توانم نام ببرم. برای مثال کاهش میزان و سطح سه مورد از انتقال دهنده های عصبی در اختلالات دوقطبی از جمله هورمون های نوراپینفرین، سروتونین، و دوپامین در بدن می تواند با بحث اختلال دوقطبی همراه شود. از طرفی عوامل محیطی مثل شرایط سخت زندگی فرد، از داست دادن عزیز، فقدان شغل و درآمد و... با خودش سطحی از استرس و عدم سازگاری را ایجاد می کند که می تواند زمینه اختلالات خلقی را در فرد ایجاد کند. البته همان طور که گفتم این بیماری در بیشتر موارد ریشه ژنتیکی دارد و عوامل محیطی و زیستی می تواند در مقطعی باعث بروز و آشکار شدن این اختلال در فرد شود. مثل نوجوانی که دچار شکست در کنکور شده و پس از مدتی این اختلال ها در وی نمایان می شود.
پس از تشخیص اختلال چه باید کرد؟
فرد باید تحت نظر روانپزشک دارو درمانی را شروع کرده و از طرفی تحت نظر روانشناس قرار بگیرد تا بتوان روش های درمان را بر روی این فرد اعمال و از این طریق برای بهبودی وی تلاش کرد.
منبع: بهداشت نیوز